خ مجبور شد ازمایش بده تا بفهمه چه اتفاقی افتاده چون تا۴ روز توی بیمارستان بستری شده بود خواب های عجیبی که شب ها میدید باعث میشد که صبحا بدتر حالش بعد بشه تا اینکه جواب ازمایش اومد ورقه ازمایش ورق کاهی نارنجی رنگ بود که دکتر نتایج رو علام کرد دکتر: متاسفا باید بگم که شما سر.طا.ن کلیه دارید و خوشبختانه باید بگم که راهی برای درمان این بیماری هست خ: واقعا سرش درد گرفته بود دلش میخواست بزنه زیر گریه دکتر درباره ی این بیماری کلیه توضیح داد: این بیماری جوریه که اگر اب و چیزایی شبیه اب بخوری توی کلیه تجمع میشه و باعت میشه نفس نک.شی خ ترسیده بود اما مدت زیادی نگذشت که به خ گفتن که باید از یک دستگاه اکسیژن استفاده کنی تا هیچ وقت برات هیچ اتفاقی نیفته خ با این حرف خیالش راحت شد اما بعد از فهمیدن این موضوع پ واقعا ناراحت شد اون دیگه به چشم یک دوست به خ نگاه نمیکرد بلکه به چشم یک بیمار نگاه میکرد یک شب خ داشت خواب میدید که یک تن اب خورده این باعث شد سیمی که به بینیش برای تنفس بود از بینیش بیرون بیاد و تنونه نفس بکشه بلند شد و اروم جیغ میزد مادرش اومد و دید کپسول هم خالی شده سریع رفتن بیمارستان
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
تولدت مبارک... با ارزوی بهترینا برات>
همچنین+ ممنون که به فکرم بودی هیچکی بهم تبریک نگفته بودಥ_ಥ
خواهششش
قبلاا فرندد بودیمم الانوو نمیدونمم😭😭
نمیدونم از وقتی ممد اک قبلیمو پرونده دیگه هیچی یادم نمیادددددددددددددددد
درکتت میکنمم😭
ولی با همین اک فزندت بودمم
الان یادم اومد دارسی خودایی خودتی؟؟؟؟//از لیست دوستاتم که حذف شدم(>人<;)
ارهه خودمم😭😭
ساریییییی واقعاا😭😭
اشکالی نداره مهم اینه هنوز اونی هستیمممممممم
اوهوممم
۱۰
۹
۸
۷
۶
۵
۴
۳
۲